بیا تا جهان را به بد نسپریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

   

با دیدن این عکس و این نوشته از عزت الله انتظامی، فکر کردم که به این مناسبت بد نیست شعر کمال الدین اصفهانی را نقل کنم: 

کس نیست که تا بر وطن خود گرید 

بر حال ِ تباه ِ مردم بد گرید 

دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود 

امروز یکی نیست که بر صد گرید

نظرات 42 + ارسال نظر
کوثر یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 08:41

سلام عموجان.صبحتون بخیر
ای بابااااااااااااااااااا این دختر عموی ما از ماهم سحر خیزتره
عوضش من وب عموجان سامعم بیست شدم

با تاخیر چند روزه منم سلام می کنم عموجان
اینطوری خوبه چون رقابت نتگاتنگ میشه
بیست تون مبارک

گل بیتا یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 08:31 http://ARAK-IRAN.BLOGFA.COM

سلام عمو جان
صبحتون به خیر و نیکی.

سلام عمو و بعد از ظهرتون به خیر

گل بیتا یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 08:30 http://ARAK-IRAN.BLOGFA.COM

سلام و....
بیسسسسسسسست

سلام و
مبارکهههههه

محمد مهدی یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 06:06 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
صبح عالی بخیر و شادی
جای تاسف داره و تامل و در همون یک کلام یکی باید برا این ملت بگرید!
دوست عزیز او این مملکت دیگه فقط نباید گفت داد از دست عوام که داد از دست همه و همههنرمند و روشنفکر و ورزشکار و روحانی و نخبه و ... بدتر از عوام و همه از هم بدتر
یه هننرمند دوست داشتنی مثل انتضامی اینطوری میشه یکی شجریان و یکی افتخاری و یه ورزشکار رضا زاده و یکی کریمی و...

سلام و وقت شما به خیر و پر از برکت
الان بعد از ظهر هستش
بدبختی همینه که به ندرت کسی پیدا میشه که برای ملت بگرید و عموما هر کس برای منافع خودش و یا جناحش و اعوان و انصار خودش و خط و خط بازیهای خودش مشغول زور زدن است و ملت مانده بی کس و بی پناه!
خب توی چنین شرایطی که تندروها و ابن الوقتها میدان سیاست را در اختیار دارند، کسانی هم که در پی منافع شخصی خودشان هستند از موقعیت سواستفاده خواهند کرد که می کنند! و اینطور مواقع شرایط برای مصلحان مشفق مناسب نیست و یا کم هستند کسانیکه در پی احقاق حقوق حقه باشند!

سلمان محمدی شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 22:15 http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

سلام. از کل همة این ماجراها - از 84 تا اعلام بی بصیرتی ما (!) تا کشف بی بصیرتی آنها که ما را بی بصیرت خواندند - احساس دوگانه ای دارم: از یک طرف خوشحال ام که معلوم شد کی بی بصیرت است و کی بابصیرت. اما از طرف دیگر وقتی نگاه میکنم به هزینه های مادی و معنوی ای که از کیسة ملت برای این معلوم شدن پرداخته شد ...
حیف!
کاش از این فاجعه لااقل آن قدر آموخته باشیم که با تمام قوا بکوشیم تکرار نشود.

سلام
خب برای هر دلسوزی وضع فعلی را که به زور بر ما تحمیل کردند، واقعا ناراحت کننده است و البته یک خوشحالی هم دارد که ما قبلا رسیدن به این نقطه را ما پیش بینی میکردیم و افق دید بهتری داشتیم ولی کسانیکه او را می پسندیدند و برخاسته از دعای مردم میخواندند و بخاطر همین پیش بینی ها ما را بی بصیرت نامیدند! رسیدن دیر هنگامشان به عقیده و نظرما، البته عجیب و دور از انتظار هم هست. به نظرم آنها هنوز هم با او همراه و موافقند! فقط کسی را لازم دارند تا کاسه و کوزه را بر سرش بشکنند و بگویند او اولش آدم درستی بود و ما درست میگفتیم! فقط فعلا از جاده منحرف شده و برای همین هم جریان انحرافی لقب گرفته!

ناهید شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 22:12

داداش جان جمله آخری که نوشتم درسته ؟؟؟
سعی کنیم هیچ وقت قضاوت نکنیم تا ...
اصلا شما جمله رو کاملش کنید ، مغزم هنگ کرده
ازچهره آقای انتظامی خستگی می باره ، چقدر بعضی ها خودخواه هستن واقعا

بله باید از قضاوتهای شخصی به شدت پرهیز کنیم! اما البته توی تصمیم گیری بر سر موضوعات اجتماعی و سیاسی ما ناگزیر از این قضاوتها هستیم. به نظرم باید توی اخبار منتشر شده خیلی خیلی دقت کنیم تا توی قضاوتها و انتخابهایی که ناگزیر و ناچار از آن هستیم، به اشتباه نیفتیم که البته با رواج دادن سکه ی دروغ در جامعه، این اصلا کار آسانی نیست

سیدعباس سیدمحمدی شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 21:26 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
همه ی رئیس جمهورها (جز بنی صدر) مایل بوده اند در انتخاب رئیس جمهور بعد از خود نقش داشته باشند. رفسنجانی مایل بود خاتمی پیروز شود. شد. خاتمی مایل بود میرحسین پیروز شود. نشد. احمدی نژاد هم مایل است مشائی پیروز شود. به نظرم، اگر دموکراسی باشد، باید مشائی بتواند در معرض انتخاب شدن مردم قرار گیرد. حالا رأیش چه قدر است، بعداً معلوم می شود. اما متأسفانه ساختار قدرت در ایران طوری طراحی شده، که کنترل ورود نامزدها به عرصه ی انتخابات راست جمهوری، مع الواسطه در اختیار رهبر (رهبر سابق آقای خمینی، و رهبر فعلی آقای خامنه ای) است. سهوی نبوده این ماجرا. آقای خمینی قبول داشت شورای نگهبان را. نهاد شورای نگهبان را. چون:
شش عضوش را مستقیماً آقای خمینی تعیین می کرد، و شش عضو دیگرش هم غیر مستقیم توسط ایشان تعیین می شد.

خب طبیعی بود آقای خمینی معتقد باشد به نهادی که مستقیم و غر مستقیم منصوب خودش است، و آن نهاد، کنترل می کند مجلس را و کنترل می کند انتخابات مجلس را و کنترل می کند انتخابات ریاست جمهوری را. و الان آقای خامنه ای طبیعی است اعتقاد داشته باشد به نهاد شورای نگهبان.

سلام
نه! در دوره های قبلی این سابقه نداشته و برای اولین بار است که رئیس دولت بر خلاف قانون از یکی از کاندیداها نه تنها حمایت بلکه پشتیبانی علنی میکند.
شورای نگهبان مطابق قانون باید درباره ی صلاحیت کاندیدها اعلام نظر کند. اما در دوره ی امام او اجازه نمی داد در این باره اعمال سلیقه شود ولی امروز اعمال سلیقه و حمایت علنی شورای نگهبان از یک کاندیدا هم مطابق وظایف قانونی آنها قلمداد و تبلیغ می شود و این قبلا اصلا امکان وقوع نداشت و درگیری های بین وزارت کشور و شورای نگهبان در انتخابات مجلس سوم هم شاهد بر این مدعاست!
ضمن اینکه موضوع این مطلب اصلا این ها نیست و بحث شورای نگهبان هم اصلا مطرح نیست و موضوع این نوشته سوءاستفاده ی حضرات دولتی از یک شخصیت فرهنگی مثل عزت الله انتظامی در تبلیغات زودهنگام و غیرقانونی پیش از موعد تبلیغات انتخاباتی است.

ناهید شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 21:13

سلام داداش ستاریان
خیلی ممنونم که مطلب این پست رو به این موضوع اختصاص دادید،
شما با قلب بی ریایی که دارید ، مطمئنم خودتان را مسئول میدانستید که در این مورد اطلاع رسانی کنید تا مبادا قضاوت نادرست درباره این پیر هنرمند عزیز شود .
وای خدای من برای بدست آوردن قدرت چه سوء استفاده هایی که نمیکنند
اما خدا روشکر که آقای عزت الله ، مراقب عزتش بود و زود از این موضوع اعلام برائت کرد .
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد .
سعی کنیم هیچ وقت قضاوت نکنیم تا بعدها احساس شرمندگی کنیم .

سلام
راستش با خواندن نامه آتش گرفتم که چطور کسانی میتونند از موقعیت شغلی خودشون برای رسیدن به قدرت با اذیت و آزار یک نفر سوءاستفاده بکنند؟!
بر خودم وظیفه دونستم دوستانی رو که وقت پیگیری اصل موضوع رو ندارند در جریان نامه ی او بگذارم تا احیانا از قضاوتهای ناروا بر علیه اش کم کنم
سیه رو تر از این هم خواهند شد. همه گفتنی ها و افشاگری های خودشون رو حواله داده اند به بعد از این انتخابات. و البته یکی مثل احمدی وزیر آموزش و پرورش چند چشمه از کارهای اینها را گفته و متکی و بقیه هم بعدا خواهند گفت

ند نیک شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 17:03 http://blue-sky.persianblog.ir

دلم براش سوخت بیچاره چقدر اذیتش کردند

حالا بعد که خدای ناکرده بمیرد، خواهند گفت اصلا با او پسر خاله بوده اند و هر روز باهاش فالوده می خورده اند!

اعظم شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 15:39

اگرم خود اقای انتظامی شفاف سازی نکرده بودن همه میدونستن این ترفند سیاسیه نه چیزی بیشتر...

سلام
بعید میدونم اگر این نامه رو ننوشته بود کسی از اصل ماجرا باخبر میشد. او با نوشتن این داستان پشت پرده رو به خوبی برملا کرد. وای بسا سر کسان دیگری هم همین داستان اتفاق افتاده باشه

گل بیتا شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 14:27 http://ARAK-IRAN.BLOGFA.COM

سلام عمووو
میدونستید همنام شما کاریکاتوریسته؟http://www.boghcheh.com/article53.html

سلام عمو جان
بله هفت سال قبل که شروع کردم به وبلاگ نویسی، باهاش آشنا شدم و چند بار هم با هم ارتباط کامنتی داشتیم

مریم شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 14:26

سلام
چند روز پیش وقتی این عکس رو دیدم ( به همراه عکسی از مجید انتظامی ... ) با خودم گفتم ای واااااای من ! انتظامی هم از دست رفت ،
تا اینکه دیروز نامه انتظامی رو خوندم و خدا رو شکر کردم که انتظامی به سرنوشت علیرضا افتخاری دچار نشد !
می گم این احمدی نژاد عجب آخر و عاقبتی پیدا کرد ها ! هر کی از کنارش می گذره بلافاصله اعلام برائت می کنه !

سلام
اینها همیشه همین رو خواستند که از وجهه ی هنرمندان و عکس گرفتن در کنار اونا، برای بالا نشون دادن محبوبیت خودشون سوءاستفاده کنند. و یادتون هست چند وقت قبل همین رو براتون نوشتم؟
افتخاری با اون کارش تا آخر عمر از چشمان مردم افتاد خب وقتی خود آشپزهایی که این آش رو پختند پشیمان شدند و میزنند زیرش از بقیه که از اول با این مخالف بودند چه انتظاریه

کوثر شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 13:50

بنده خدا
واقعا که سیاست با مردم چه میکنه!!!!
دلم سوخت
خداروشکر خودشون شفاف سازی کردند.هرچندمردم ما خیلی بیشتر از این حرفا به استاد انتظامی ارادت دارند

سیاست که اینروزها با مردم فقط ناجوانمردانه تا می کنه!
بله با بزرگی و نامه ی خودش آب انداخت توی لونه ی مورچه ها

کوثر شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 13:40

سلام عموجان
حالا نمیشد وقتی من باشگاهم آپ نکنین؟؟!!!
برم ببینم چه خبر بوده

سلام
شرایط طوری شده که هر وقت وصل بشم و اینترنتم راه بده باید بیایم سراغ وبلاگم!! نه هر زمان که دوست داشته باشم!

رویا شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 13:25 http://http://delneveshtehayeman4u.blogfa.com/

سلام آقای ستاریان...الهی بگردم ..پیرمرد رو هم بازیچه ی خودشون کردن.. غافل از اینکه این مرد بی خود عزت سینما ی ایران نشده .. خدا رو شکر که اعلام کرد جریان چیه!

سلام
خب شکر خدا آقای انتظامی هم دنیا دیده تر از اون هست که بتونند به این راحتی ازش سواستفاده کنند

همطاف یلنیز شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 13:18 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام
اومدم سراغی از مرد نخستین وبلاگم بگیرم این عکس سه نفری رو دیدم و تا اومدم قضاوت کنم که آی داد و ... نوشته عزت الله خان رو دیدم
الانم ناراحتم چه کسی پاسخگوی این آزاردیدن آقای انتظامی ست!
.
به کجا چنین شتابان!؟

سلام
با مشکلی کع اینترنتم پیدا کرده فکر کنم به مرد شونصدم تنزل رتبه داده باشم!
حالا بعد از جواب دادن کامنتها اگر همچنان وصل بودم خدمت میرسم!

اینها توی قدرت باقی بمانند و سوءاستفاده های خودشون رو بکنند و مهم نیست و کاری ندارند که چه بلایی سر چه کسی و یا بر سر تمام ملت چه میآید؟!

دمادم شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 13:05 http://www.damadamm.blogsky.com

یاد صحنه های داستان های بارگاس یوسا افتادم، تبلیغات، به شکل آمریکای لاتینی و ...
طفلک عزت الله انتظامی. بدتر از همه قضاوتهایی بود که در چند ساعت همه جا رو پر کرد که مثلا پیرمرد خجالت نکشیده و حب دنیا دارد و فلان... نمی دونم چرا وقتی هم که یکی میخواد ه کاری کنه که برای آینده بمونه، باز هم این فرهنگ جوان سالار ما، بهش حمله میکنه و تاب نمیاره. بنده خدا میخواد یه بنیاد سینمایی راه بندازه چه زخم زبونها و این آخری، چه بازی ها که سرش در نیاوردن.

سلام بارگاس یوسا را نمی شناختم و راجع بهش جستجو کردم و خواندم:
گابریل گارسیا مارکز، رمان‌نویس بزرگ کلمبیایی از دوستان نزدیک و صمیمی یوسا بود. اما در سال ۲۰۰۳، در نمایشگاه کتاب بوگوتا، در تهاجم یوسا به مارکز و «چاپلوس کوبا» خواندن او، این دوستی به تیرگی گرایید. این تهاجم زبانی به علت دوستی نزدیک مارکز با فیدل کاسترو بود. آن روز یوسا، به علت عکس‌العمل شدید دوست‌داران مارکز، که به قهرمان محبوبشان اهانت شده بود، ناگزیر شد از در پشتی سالن نمایشگاه خارج شود.

ملت از وضع فعلی به قدری ناراحتند که هیچ کس را که تایید کننده ی این حضرات باشد را تحمل نمی کنند. البته اعتماد و قضاوت عجولانه روی اخباری که منتشر میشود به هیچ وجه نباید کرد

پاینده باد ایران شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 12:58 http://rezanouhi.persianblog.ir

جناب ستاریان عزیز
با سلام
وقتی چهره غمگین آقای انتظامی را دیدم ناخودآگاه بغضی گلویم را گرفت.
این قدرت و حب آن چه می کند؟
مگر نه آن که اینان باید شیفتگان خدمت باشند و نه تشنگان قدرت؟
آیا پیری پیشکسوت نباید آسایشی داشته باشد از بازی سیاسیون؟
از خدا بترسید

سلام آقای نوحی
بله احتمالا هیچ موافقتی با این حضرات نداشته و از سر ناچاری برای رفع مشکلات به آنها رو آورده و آنها هم نهایت سواستفاده را خواسته اند از او بکنند، که با نوشتن نامه سواستفاده را برملا کرده و آب پاکی را روی دستان آنها ریخته است.
اگر ذره ای ترس از خدا داشته اند که اصلا کار به اینجاها ختم نمی شد!

سودابه شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:12 http://varaghpare.blogfa.com

سلام
وای چه جالب که ÷ست امروز من هم در این باره بود......................

سلام
بله دیدم. این از اهمیت و حساسیت موضوع و نقطه نظرات مشترک ما در مورد این ماجرای عجیبه

فریبا شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 10:33 http://faribae.blogfa.com/

با سلام

این مطلب رو خونده بودم ..
باید به حال این مملکت و دولت تآسف خورد فقط

قدرت جه ها که نمیکنه ، وای بر ما !
خوبه که دم از اسلام و ایمان و دین و خدا هم میزنیم ، اگه نه چه میکردیم

راستی دوم !! و مدال مخصوص
روز خوش ..

سلام
بندگان قدرت برای رسیدن به ان از حربه ها و ابزار یکسانی استفاده می کنند که تحمیق ملتها از طریق سواستفاده از شخصیت های وجیه المله و برانگیختن عواطف و احساسات دینی آنها، هم از همین راههاست

بله خب مدال نقره ی شما هم مبارکههههه
روز بر شما هم خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد