قوس زندگی منصور حلاج لویی ماسینیون

بسم الله الرحمن الرحیم

از لوئی ماسینیون کتابی چاپ شده به اسم "قوس زندگی" مریوط است به شرح و تحقیق و زندگی منصور حلاج. کتابی که من دراختیارم هست ترجمه ی دکتر روان فرهادی است مطابق پیشگفتار ناشر، مترجم افعانی است هرچند اقوام مختلف ساکن در افغانستان از اینکه افغانی خوانده شوند خشنود نمی شوند. در هر حال از تنها تاریخی که فقط ذیل همین پیشگفتار به قلم حسین خدیو جم آمده معلوم می شود کتاب سال 1358 در تهران چاپ شده. کتاب صد صفحه بیشتر نیست. اما از جامعیت بسیار خوبی درباره ی حلاج برخوردار است. مترجم توی مقدمه ی خودش مزیت ترجمه اش را نظارت و کمک خود ماسینیون در ترجمه ی آن معرفی کرده است. کتابی با این حجم کم ظاهرا ناشی از 50 سال تحقیق ماسینیون بوده و فهرست اعلام انتهایی کتاب و همینطور پاورقی های هر صفحه آن را کاملا مستند و با ارزش می کند.

در این کتاب شخصیتی از حلاج معرفی می شود که با دانسته های قبلی ما فرق داشته و حتا در تعارض است. مثل اندرز دادن مردم و رسوا کردن صوفیان و لباس صوفیانه ی خود کندن و معاشرتش با اهل قلم و بازرگانان تا ساکن شدنش به مدت پنجسال در سرحدات و مرزها برای جهاد و .. اینکه دوستانش کی بودند و دشمنانش را چه کسانی تشکیل میدادند و اصلا چه گفت و چه باعث شد که بدار بیاویزند. همه و همه بسیار خواندنی است. من سعی می کنم در جواب سوالات احتمالی شما و یا در خلاصه و چکیده ای که تهیه خواهم کرد و برای نوبت بعدی خدمت شما نقل می کنم، شما را درجریان زندگی او بگذارم. اما فکر می کنم این کتاب ارزش خرید و خواندن و داشتنش را حتما دارد.

برای آشنایی شما از نحوه ی نگارش این کتاب، فعلا قسمتی را نقل می کنم. در قسمتی از فصل اول قسمت چهارم تحت عنوان محاکمه و بدار آویختن منصور حلاج در صفحه ی 44 چنین نوشته است:

...بحران مالی در سال 306 ه موجب تشکیل وزارت ائتلافیه ی سنی گردیده بود. در کنار حامد که محاسب بی آرزمی بود، حکیم نیکومنشی، به نام ابن عیسی کارگزار گردید. در ابتدای کار، ابن عیسی پیروز شد. سختگیری های خراج و مالیه را از میان برداشت. با چنان میزانی حساب مالیه ی همگانی را در قلمرو خلافت سامان داد که تاکنون مشهور است. ولی حامد با وی به رقابت و ستیز پرخاست و خلیفه را به احتکار و فروش گندم تطمیع نمود. ابن عیسی چون دریافت که بدینگونه عمدا گرسنگی عمومی پیش خواهد آمد، مخالفت کرد، و این موجب بلوای عام گردید. نصر قشوری سردار حاجبان دربار در این هنگامه حنبلیان را آزاد گذارد تا هر چه می خواهند بکنند. مردم بینوا و تهیدست بغداد ( چنانکه پیشتر از این در مکه، بصره و موصل شده بود)، به مخازن بازرگانان توانگر حمله بردند، درهای زندان به روی او گشوده گشت و حلاج گفت: نمی گریزم....( شرح شورش ها و تمردهای شخصیتها و حوادث )در این هنگام حنبلیان احتیاط و دوراندیشی را کنار گذاشته، علیه حامد قیام نمودند. در کوچه های بغداد لعنتش کردند. روش او را در مورد خراج و مالیه ناهنجار خواندند و رهایی منصور حلاج را خواستار شدند و...

این کتاب را تهیه کرده و بخوانید، که بسیار خواندنی است.

نظرات 24 + ارسال نظر
رجایی جمعه 6 بهمن 1391 ساعت 21:06

سلام از تذکرتان ممنونم

سیدعباس سیدمحمدی پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 23:40 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
درباره ی گفت و گوی شما و یکی از نظردهندگان.
اگر اشتباه نکنم، شریعتی گفته ماسینیون گفته حدیث مشهور «سلمان منا اهل البیت» جعلی است. وجود تاریخی ی سلمان را انکار نکرده.
***
مرحوم علامه طباطبائی:
چه فرهادها مرده در کوه‌ها
چه حلاج‌ها رفته بر دارها

سلام
من کتاب شریعتی را در اختیار ندارم، و نمی دانم شریعتی چه گفته. اما الان کتاب عطاء الله مهاجرانی دستم هست به اسم " بررسی سیر زندگی و حکمت و حکومت سلمان فارسی" همانطور که در جواب مریم خانم نوشتم. در این کتاب در سخن نخست آمده است:
1 ـ لوئى ماسینیون در آغاز پژوهش خود، از شخصیت افسانه اى سلمان نام مى برد و با تشکیک درباره شخصیّت او، گرچه سرانجام مى پذیرد که سلمان یک شخصیت تاریخى بوده است. لیکن شبهات مطرح شده به دلیل حوزه محدود پژوهش، برجاى مى ماند.
2 ـ هروویتز (Horovitz) نقد مبالغه آمیزى درباره سلمان رشدى دارد که استنتاج او انکار شخصیت تاریخى سلمان است.
3 ـ کلیمان هوار نیز سلمان را به عنوان یک شخصیت تاریخى نقد و نفى مى کند.
و....8 مورد دیگر که در پی آن آورده را نقل کرده که شخصیت سلمان را زیر سوال برده اند. بحث حدیث نیست بحث شخصیت تاریخی سلمان مورد سوال است و مهاجرانی وجودش را در این کتاب ثابت کرده است.

ضمنا این کتای تز دکترای تاریخ مهاجرانی است( و نه پایان نامه ی لیسانس آنطوری که شک داشتم و قبلا نوشتم)

شرف الدین پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 23:04 http://aldin.blogfa.com

سلام
بلاگ اسکای ارسال نظر به صورت خصوصی نداره چرا؟؟ آقا ما اگر بخوایم به صورت خصوصی یک چیزی رو بپرسیم باید چی کار کنیم؟

سلام
چرا دارد!
در وبلاگهای بلاگ اسکای معمولا جایی در نظر گرفته شده به اسم:
" تماس با من"
اما چون دو نفر دیگر هم از من همین سوال را پرسیده بودند من آن را به :
" پـیـام خـصـوصـی "
تغییر نام دادم و بالای وبلاگم قرار دارد پس می توانید در آنجا وارد شده و پیامتان را به صورت خصوصی بفرستید.

مهدی نادری نژاد پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 20:22 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
کتاب خواندنی باید باشد. البته منابع کتاب درباره حلاج کم هستند. کتابی است بنام کبریت احمر که عربی و در ایران کمیاب یا نایاب درباره حلاج . البته من نسبت به دید مستشرقین بدبین هستم. ولی ترجیح می دهم کتابی که دکتر مرحوم زرین کوب نوشته استناد کنم.

سلام
بله این کتاب کار تحقیقی خوبی است.
من امشب از دوستم آقای علایی کتابی گرفتم به اسم " حلاج و راز اناالحق " نوشته ی عطاءالله تدین چاپ هشتم انتشارات تهران.
ظاهرا این کتاب بیش از ارزش تاریخی، کتابی عرفانی و در مدح حالات منصور حلاج است. فهرست منابعش را 64 کتاب معرفی کرده است که بعضی مختص حلاج و به نام حلاج نوشته شده است و یکی از منابعش را هم " ارزش میراث صوفیه " نوشته ی دکتر زرین کوب قید کرده است.

کوثر پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 18:42

که من باشم اینجا وبیستتتتتتتت نگیرم؟؟؟

چقدر جالب و چه عجیب نه این اصلا امکان نداره

کوثر پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 18:41

اونوقت بنظر شما میشه؟؟؟؟

چرا نشه؟

کوثر پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 18:38

سلام...
حاضر غایب کردم نبودین...
فردا با گواهی مجازی غیبت تشریف بیاورین

سلام
تاخیر داشتم اما غایب نبودم!

محمد ح پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 15:23 http://dustevatan.blogfa.com

درودی دوباره به دوست عزیزم آقای ستاریان
راستش پوزش دیروز بابت کم سرزدن بنده است که البته اگر به کم به روز کردن وبم دقت کرده باشید متوجه این کم کاری برای خودم هم می شوید. چون آمدن به اینترنت برای من به اعتیادی تبدیل شده که از کار و خواندن زبان دورم می کند.
و اما
من از این منصور خان حلاج در کتابهای ادبیات شنیده بودم؛ آن هم از زمان به دار آویختنش به یاد دارم که چه کرد و چه گفت و بیشتر از نمی دانم اما این طور که در این چند خط شما اگر اشتباه نکنم فهمیدم؛ آقا برای خودش رابیهودی بوده
از کتابهای مورد علاقه خودم که در فهرستی ردیف کردم، هنوز 10٪ هم نخوندم

سلام
خب معمولا حضور ما در اینترنت بسته به شرایطمان کم و زیاد می شود و اصلا بابتش عذر خواهی لازم نیست. ممنونم که آمدید. اما رابین هود!

مریم پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 13:16

سلام
اینکه نوشتید " لویی ماسینیون وجود سلمان را انکار کرده و ان را افسانه دانسته " بعید می دونم چنین چیزی درست باشه .
چطور ممکنه شریعتی بیاد کتابی رو که در رد وجود سلمان نوشته شده ترجمه کنه ؟
این روزا سرم شلوغه ولی در اولین فرصت کتاب سلمان پاک رو از تو کتابخونه مون پیدا می کنم و دوباره می خونمش . یادم باشه در باره ی قیمت این کتاب یک مطلبی رو از قول شریعتی براتون تعریف کنم .
راستی برای یک کار دیگه آمده بودم این دو تا حدیث رو حتما خوندید ( شد من یک چیزی بگم و برای شما تازگی داشته باشه ؟!)

حضرت علی (ع) :
- کم من ثناء جمیل لست اهلاً له نشرته
و چه بسیار ثناى نیکو که من لایق آن نبودم و تو از من بر زبانها منتشر ساختى
- أنا أعلم بنفسی من غیری، و ربی اعلم بی من نفسی، اللهم لا تؤاخذنی بما یقولون، واجعلنی أفضل مما یظنون، واغفرلی مما لا یعلمون.
من خود را بهتر از دیگران می شناسم و خدای من مرا از خودم بهتر می شناسد، بار خدایا ! مرا مگیر بدانچه بر زبان می آورند، و بهتر از آنم کن که می پندارند و بر من ببخشای آن را که نمی دانند.

سلام
شاید اشتباه می کنم. ان شاءالله من هم کتاب مهاجرانی را نگاه می کنم شاید ادوارد براون را گفته. با گفته ی شما به شک افتادم!

من از شما و همه ی دوستانم می آموزم والا اینجا چکار می کردم؟

الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا خدایا یک آن من را به خودم وامگذار.
....
آهان! اینجا را ببینید:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=19667&BookID=18360&PageIndex=1&Language=1
نوشته است:
1 ـ لوئى ماسینیون در آغاز پژوهش خود، از شخصیت افسانه اى سلمان نام مى برد و با تشکیک درباره شخصیّت او، گرچه سرانجام مى پذیرد که سلمان یک شخصیت تاریخى بوده است. لیکن شبهات مطرح شده به دلیل حوزه محدود پژوهش، برجاى مى ماند.
2 ـ هروویتز (Horovitz) نقد مبالغه آمیزى درباره سلمان رشدى دارد که استنتاج او انکار شخصیت تاریخى سلمان است.

3 ـ کلیمان هوار نیز سلمان را به عنوان یک شخصیت تاریخى نقد و نفى مى کند.

زمان پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 10:47

اون که صد در صد دوست عزیز. شما بشین کنار قضاوت نکن. در حد قضاوت نیستی. دانش و علمش رو نداری. و کوری. کور. کور.
شما لازم نیست درباره جنگ ها و جنگ افروزها قضاوت کنی. شما لازم نیست درباره بیماری های کشنده مصنوع دست بشر و سازنده هاش قضاوت کنی. شما لازم نیست اصن کاری بکنی.
قضاوت رو بسپار به خدا و البته و به من و امثال من که پررو هستیم می شینیم جای خدا.

همین افکار باعث شده جامعه امروز تا این حد بد بشه. همین کنار نشستن ها. نظر ندادن ها. روشن فکری های اشتباه.
میگم راستی پیامبرا هم چقد بی شعور و پررو بودن ها همش جای خدا میشستن قضاوت می کردن. علی هم همچنین.
باید از شما یاد ممی گرفتن. میذاشتن خدا قضاوت کنه.
فقط محض اطلاع می گم من شنیدم خدا فقط روز قیامت قضاوت می کنه. توی دنیا «وظیفه ی ماست که حواسمون باشه» دوست عزیز.

سلام
شما همه چی رو گفتی الا اینکه یادت رفت آدرس وبت رو بگذاری. یک آدرس بگذار با هم حرف بزنیم.
اما من البته که کورم. نه پیامبرم و نه علی و البته دو طرفش رو گفتم. گفتم که نه کسی رو شیطان بخوانیم و نه کسی رو ملائکه کنیم. شما می فرمایی: "باید بکنیم" بفرما هر کس را که خواستی شیطان و هر کس را که خواستی ملائکه بکن!

کوثر پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 09:11

سلام عموجان.صبحتون بخیر
نخیرررررررررم بنده هیچوقت خواب نمیمونم
در کل بیست وچهار ساعت فقط چهار ساعت میخوابم
دیروز صبح یکم خورده کاری داشتم تازه باید نت هم میومدم یه دوسه دقیه ای دیرتر رسیدم...البته این دیر رسیدن نه که به کلاس نرسم.من مقام ارشدی دارم وزودتر از همه میرم
پدرم به این کتابها خیلی علاقه دارند...کتابخونه شون مملو از کتاهای تاریخیه
فکر کنم این کتاب بیشتر بدرد پدرم میخوره تا من کم حوصله که یه کتاب ومیخوام یه روزه تموم کنم

سلام و صبح عالی متعالی تر از متعالی
به تبلیغات که نیست! هر وقت شش و نیم هفت بگذره و از شما اثری نباشه من می فهمم که خواب ماندید
پس مثل ساعتی که عقب بمونه تند تند کار کردید تا عقب ماندگی درست بشه
آهان از اون لحاظ! پس لطفا آدرس وبلاگ داداشم رو بگذارید با بهش بگم این کتاب رو هم به کتابخونه شون اضافه کنند

بزرگ پنج‌شنبه 5 بهمن 1391 ساعت 08:31

استادی داشتم به نام آقای صیاد. همیشه بر این تاکید داشت که حلاج انقلابی بزرگی بوده است. کاش نام ناشر را می نوشتید تا ترتیب تهیه کتاب را بدهیم

سلام
احتمالا استاد شما همین کتاب را خوانده بوده. چون در این کتاب حلاچ انقلابی و اصلاح طلب دینی معرفی می شود و من با این بخش از شخصیت او بکلی ناآشنا بودم.
ناشر چاپ دوم این کتاب، کتابخانه منوچهری است. ۱۲۵ ریال!
البته جناب شنگ آن را اینترنتی ۶۵۰۰۰ ریال خریده!!

شنگین کلک چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 23:41 http://shang.blogsky.com

اینترنتی
6500 تومان

ممنون
۱۲۵ ریال = ۶۵۰۰۰ ریال!

الهه چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 19:28

سلام.
کتاب "حلاج"
اثر
آقای
علی میرفطروس
کتابی گیراست
و با نظر انتقاد در کتاب ماسینیون نگریسته.

http://mirfetros.com/fa/?p=266

با فیلتر شکن:

https://www.4proxy.de/index.php?q=aHR0cDovL21pcmZldHJvcy5jb20vZmEvP3A9MjY2

سلام
ممنونم از لطف شما
پرینت گرفتم و حتما می خوانم

محمد ح چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 18:43 http://dustevatan.blogfa.com

امروز سر زدم تا فقط پوزش بخوام و بگم در وقت مناسبی سر می زنم.

سلام
پوزش برای چی؟ اتفاقا سر میزدم و میدیدم آپ نکردید و می خواستم بپرسم که چرا؟ اما گفتم شاید ناراحت شوی. امروز دیدم که بالاخره نوشتید

آراس چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 13:54 http://kakaras.blogfa.com/

سلام ممنون من یک کتاب در موردش خواندم ولی فکر کنم این کتاب جالب تر باشه دفعه دیگه برم تهران دنبالش می گردم تهیه اش کنم

سلام
کاش کتابی که خواندید را اسم می بردید.
شاید بشه اینترنتی خرید

شنگین کلک چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 11:33 http://shang.blogsky.com

درود
و بسیار ممنون انتشارات منوچهری هنوز این کتاب را دارد
تهیه کردم .

سلام
ماشاءالله به این پیگیری و سرعت عمل شما! اینترنتی خریدید یا حضوری؟
راستی قیمت الانش چقدر است؟ ۱۲۵ ریال چند شده؟

محمد مهدی چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 11:17 http://1sobhe14.persianblog.ir/

شریک عزی جنای اقا مصطفی چطور تو این پست هیشکی پ ن پ و اول و دوم و مدال و بییییییییییییییت و اینا را نگفته
نکنه این ترک به دیگران هم سرایت کرد.
جدی نگیرید بچه ها

پ ن پ؟!
ط ط ط و ط ن ب شنیده و دیده بودم اما پ ن پ نه
احتمالا جدی بودن متن، باعثش بوده بله دیدید که! آقای سامع هم گفت جدی بگیرید

محمد مهدی چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 11:15 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
ارادتمند قربان
من ترجیح میدم تا پست بعدی تحمل کنم تا چکیده و خلاصه اس اماده بشه.
اما فعلا خدمتتون عرض کنم که سه یا چهار تا کتاب تو نوبت دارم. همینطور روبروم دارم التماسم میکنند.
یا علی مدد

سلام
مخلصم داداش
امیدوارم خدا موفقم کنه یک خلاصه ی خوب از این کتاب بنویسم.
کاش لااقل اسم کتابها رو می نوشتی
علی یارت

کوثر چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 08:15

سلام عموجان.صبحتون شاد وپر از لبخند
فعلا وقت ندارم مطلب وبخونم
دیرررررررررم شده باید برم باشگاه
انشالله بشرط بقا وحیات بر میگردممممم

سلام صبح شما هم پر از خنده و امید
خب انگار امروز خواب ماندید باید هم بدو بدو کنید!
ان شاءالله که همیشه زنده و سرحال و ورزشکار باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد