شمعدانی هایی برای نفس کشیدن

بسم الله الرحمن الرحیم 

من بدون سبزه و گل و دار و درخت و طبیعت، انگار که نفسم بند میاید. باور کنید که من بدون خاک و بدون لمس خاک و بدون بوی خاک، انگار که مرده هستم! اگر از من بپرسند که چرا از آپارتمان و اپارتمان نشینی بدت می اید بی معطلی فقط جواب میدهم چون حیاط و باغچه ندارد!  

به تازگی که هوا خوب شده و میشود در و پنجره ها را باز کرد تا هوایی تازه وارد ریه ها شود، هر وقت می نشستم پشت میزی که کامپیوترم روی آن هست و لپ تاپم را روشن می کردم و دست دراز می کردم تا پنجره ی رو به بالکن کنار دستم را باز کنم تا شاید نسیمی و یا هوای تازه ای بیاید داخل خانه، و چشمم می افتاد به سنگ و سیمان و پنجره ای در آن روبرو که یا خانمی مثل من هوس هوای تازه کرده و امده پشت پنجره و یا اقای همان خانه بی خیال اینکه کسی هم ممکن است او را ببیند با یک زیرپوش و یا بدون همان زیرپوش به آدمها و ماشینهای عبوری چشم دوخته بود و نمی دانم داشت در خیال خود کجا سیر میکرد و من با دیدنشان از داشتن هوای تازه پشیمان می شدم و پنجره را می بستم و دوباره زل میزدم به صفحه لپ تاپم! 

خانمم وقتی صبح دو روز قبل پیشنهاد رفتن به پارک را داد، فورا فکری به نظرم رسید و گفتم من پیشنهاد بهتری دارم. و اینطور شد که سوار موتور شدیم و رفتیم بازار گل و چرخیدم و چرخیدیم در میان انواع و اقسام گلها، و دیدم که انگار این نوستالوژی اینجا هم دست از سرم برنمی دارد و از میان همه ی آن گلها و گیاهان به سراغ شمعدانی رفتم و خوشبختانه دیدم که سه نوع شمعدانی توی بازار هست و من هر سه نوع را گرفتم و با گلدان و خاک و ... وقتی برگشتم خانه؛ فوری و بی معطلی دست بکار شدم، همانطور که یک دکتر را از بلندگوی بیمارستان بخواهند و بگویند بیماری احتیاج به مراقبتهای ویژه دارد تا دکتر خودش را هر جا که هست زودتر بر یالین بیمار برساند. بله این گلها برای من حکم تنفس مصنوعی و همان مراقبت ویژه را داشتند و دارند. لااقل حالا که پنجره ی رو به بالکن را که باز می کنم. قسمتی از قاب تصویر روبروی چشمانم را منظره ای از گل و گیاه تشکیل می دهد چون حالا با این منظره روبرو می شوم.  

شمعدانی های بالکن ما 

شمعدانی های بالکن 

 

آن نسترن کناری را هم تازه گرفته ام. حالا توی لبه ی بالکن خانه ی ما پرشده از گلدانهایی که هر وقت می روم سراغشان، ساعتی را فارغ از سر و صدای چند متر پایین تر خیابان می شوم و خودم را توی باغچه ای می بینم و بکلی از دنیا فاصله می گیرم. 

گلدان دیگری هم برای داخل خانه گرفته ام. برای آشپزخانه، یعنی برای تنها جایی که پنجره دارد و نور کم سویی از خلال خانه هایی که سینه به سینه ی آفتاب و نور داده اند میرسد. راستش آپارتمان ها یک بدی بزرگ دیگر هم دارند و آن اینکه راه آفتاب را به کلی سد کرده و می بندند. این گلدان را برای خانمم خریدم، اما بیچاره ناچار شده این گلدان را روزها بگذارد لب پنجره و شبها که نور همه جای خانه یکی است، بیاورد روبروی چشم انداز نزدیک تلویزیون توی نشیمن بگذارد تا هر وقت چشممان به آن افتاد، خوشحال باشیم که گلدانی زنده توی خانه داریم که دارد نفس می کشد و نفس مان را تازه می کند با گلهای بسیار زیبایی که با هر لبخند ما، گل از گلش می شکفد و لبخندی زیبا به ما هدیه می کند. 

  

راستی گل باقلا هم گل قشنگی است و بیخودی اسم گل باقالی بد در رفته و آن را مسخره می کنند! بله باقلاهایی که برای عید سبز کردم را به گلدان بزرگتری منتقل کرده ام و حالا به گل نشسته است و چند وقت بعد شاید باقلا پلو با گوشتی بخوریم که باقلای ان محصول بالکن کوچک خانه ی ماست! 

گل باقالی! یا گل باقلا

نظرات 28 + ارسال نظر
اعظم سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:37 http://pinkflower73.blogfa..com

سلام
پس کو اون پست به یاد مادربزرگها؟فکر کنم خوندمش!!!

سلام
اینجاست:
http://mostafasatarean.blogsky.com/1392/01/22/post-169/

بهمن شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05 http://bahmankarimi.blogfa.com

علاقه ی شما به گل و گیاه حس خوبی بهم انتقال داد
خیلی عالیه
اون خانوم هم که ...
ای بابا، عجب آدمایی پیدا میشن آ

Roj پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 00:15 http://rojna.blogfa.com

همسلیقگی شما رو با پدرم متوجه شدم. گلهاتون همیشه شاداب :)

سلام
خدا پدرتون رو براتون حفظ کنه
دارم با عروسم میرم بازار گل

زهرا چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 ساعت 14:12 http://nagshekhiyal.blogfa.com

سلام بزرگوارازوبلاگ رویابانورهسپاراینجاشدم وبادیدن این شمعدونی ها روحی تازه گرفتم
راستی باهمون باقالی ها این گل باقالی رشدکرده خیلی محشره

کهکشان چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 ساعت 01:44 http://galehje1234.blogfa.com

عجب گل خوشگلیه این اخری...سفیده رو میگم..

لبخند خدا و بندگی من سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 20:09 http://hejababharpnu.blogfa.com

سلام
ما تو خونمون در شش رنگ شمعدونی داریم چون بابا خیلی به گل و گیاه علاقه دارن.
زمستونها میاریم تو گلخونه نگه میداریم بهار که میشه می بریم تو حیاط می کاریم...
حیاطمون پر از گل رز، نرگس، نسترن، زنبق، شیپوری، یاس و...
گلهای آپارتمانی رو هم که تو گلخونه نگه میداریم...
از اونجایی که من از علاقه مندان به طبیعت و عکاسی از طبیعتم کلی از گلها مون عکس دارم...
وای چقدر پز گلهامونو دادم
خداوندا به من بینشی عطا کن تا اسرار آفرینش را آنگونه که هست دریابم.

ریحانه سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 17:05 http://chadormeshki.blogfa.com

ما هر وقت گلدون خریدیم سر دو روز خشکیده!

سلام
خب علاقه ی خریدن و داشتن گل رو دارید و اما شاید نمی دونید چطوری نگهش دارید که با پرسیدن این مشکلتون برطرف میشه

سلمان محمدی دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 18:39 http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

سلام. خوش به حال تان آقای ستاریان. چه عکسهای قشنگی هم گرفته اید. ما که هیچ حال این کارها را نداریم!

سلام آقا سلمان
ببم جان شما هم یکبار امتحان بکن خب.
منم برای رویا خانم نوشتم که از حال نداری دارم اینکارها رو می کنم و می بینم که چقدر حالم خوب شد

وصال دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 18:18 http://rej3at-e-sadr.blogfa.com

سلام
ولی آن گل های قاشقی(همان که برگ های گوشتی قرمز دارد سمت راست و چپ گلدان) را نباید در آفتاب زیاد بگذارید خراب می شوند در ضمن اگر بیاوریدشان داخل، گل هم می دهند!
فقط کافی است یک شاخه کوچکش را جدا کنید بگذارید داخل لیوان آب و روی میز کارتان!

سلام
من قبلا داشتم از همین ها و توی آپارتمان ما که کمترین نوری نداریم خراب شد. توی بالکن آفتاب آنطور تند نیست که بسوزنه شون. اما محض احتیاط تکه ای از اون رو می گذارم توی لیوان. ممنونم

ناهید دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 18:12

سلاااااااااااااااام

به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود
و به آنان گفتم
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد

هنوز هم ممنونم از شما به خاطر این سفر زیبا

سلام
عجب نوشته ی قشنگی بود
راستش دارم خیلی شرمنده می شم از این همه تعریف و تمجید شما
شما خیلی لطف دارید و واقعا از این همه لطف شما شرمسار و شرمنده ام

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 16:14 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
من عید چهار پنج شمعدانی گرفتم و چهار پنج حسن یوسف. پولدارتر بشوم، شاید گلهای قشنگتری هم بگیرم.

سلام
به به آقای سید محمدی شما هم اهل گل و گیاه بودی و ما خبر نداشتیم؟
منم توی این گلدون حسن یوسف قلمه کردم و گذاشتم

گل بیتا دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 14:35 http://ARAK-IRAN.BLOGFA.COM

اینم به مناسبت زادروز سهراب سپهری و به مناسبت
این پست زندگی بخش
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
"سهراب سپهری"

چقدر شعرهای سهراب بی استثنا خواندنی و دلچسبه!!

گل بیتا دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 14:31 http://ARAK-IRAN.BLOGFA.COM

سلام عموووو
آخه!خوب شد حواسم به 13 بود وگرنه به جای رویا جون نصیب من میشد
خب من عاشق گل و سنبلم و لی متاسفانه همه جور مصنوعیش تو خونمون پیدا میشه.اون حسی که گل وگیاه انتقال میده انکار ناپذیره.دلیل نداشتنش مشکل هزارپا یا پشه در مورد خاک گلدونه. من میگم اگه خاک مرغوب باشه این مشکل پیش نمیاد ولی گوش نمیدن دیگه
از باغبونیتون لذت بردم.کار خوبی کردید.گل و گیاه به خونه رنگ حیات میده.

سلام
خب شما درس رو خوب یاد گرفتی
برای برطرف کردن این مشکل هم راه حل هست و آن خرید خاکهای استریل شده است که حتا میکرو ارگانیسم های میکروسکوپی هم نداره چه برسه به هزارپا! البته من پارسال کلی پول دادم و خاک هلندی خریدم که به لعنت خدا نمی ارزید و امسال خاک برگ خریدم و راضی ام. هیچ جک و جونوری هم نداره

فریبا دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 12:16 http://faribae.blogfa.com/

با سلام مجدد ..
به آدرس که دادین سر زدم ، مرسی ..

شما میتونین گلدون پاندانوس رو تو عکس میز 7سین ببینین ..
کلی خوشگله
نسبتآ کپل و پر برگ (مثل اونی که تو آدرس دیدم نیست اصلآ !
بزرگترین گلدون ممکنه رو براش گرفتیم که ریشه هاش جا کم نیاره ..
ماشالله به اون [:S007:
میترسم با اینکه چشمم شور نیست ! چشمش بزنم !!!!!
ولی گل و گلدونای شما هم خیلی خوشگلن ..

روز خوش تا بعد ..

سلام
بله یادم هست و اتفاقا اون عکسها که رسید من اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد همون گلدون بود
وقتی تا به این اندازه رشد کرده معلومه که اثر رسیدگی شما بوده و از این به بعد هم طوریش نمیشه ولی برای احتیاط شاید بد نباشه کمی اسپند خیس کنید

ممنونم و شب بر شما خوش

رویا دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 11:55 http://delneveshtehayeman4u.blogfa.com/

راستی اومدم بگم کامنتاتون توی وبلاگ مریم جان راز نهان جیگرمو حال آورد ..دستتون درست

والا خب این جشن استادیومش دیگه حالم رو خیلی بد کرده بود و اون کامنت از دستم در رفت

رویا دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 11:54 http://delneveshtehayeman4u.blogfa.com/

سلام آقای ستاریان خوش روحیه . واقعا باید به حس و حال شما آفرین گفت .. چقدرم قشنگن این گلا .. چقدر روحیه میدن به رهگذرای احتمالی ..

باقالا هم گلش عالی بود ..ندیده بودم تا حالا ..

راستی عید توی گرگان یه خونه سه طبقه دیدم که تمام بالکن هاشون پر از گل بود..پر ها ..نه یکی دو تا .. هروقت با ماشین از کنارش رد می شدیم سر هممون بالا بود برای دیدن این همه زیبایی.

سلام رویا خانم
راستش چون حال و روحیه ندارم اینکارها رو می کنم تا کمی حالم بهتر شه. حال خوب که دنبال بهونه نمی گرده!

بله توی محله ی ما هم یک ساختمون هست که من هر وقت با موتور از جلوش می رفتم و بر می گشتم یا با نظر به راست بود و یا با نظر به چپ

محمد مهدی دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 08:20 http://1sobhe14.persianblog.ir/

رفتم پیش یه گل فروشی که تقریبا باهام رفیقه و طرف مشورت در خرید گل و کاشت نوع گله.
بهش گفتم این پارک های اصفهان و اواع و اقسام گل های قشنگ ادمو به هوس میندازه مدام گل دارند. گفت هوس بیجایی!اونا یه گلخونه عظیم و تکثیر میلیونی گل و کارگرای فراوون با حقوق دولت و بیخیال کار هر روز مشغولند. سال دو سه بار به خاک ها کود میدند. سالب چند نوع گل عوض میکنند.....
اما ما تو خونه هامون یه گلی میخوایم که از اول بهار تا اواخر پاییز سبز باشه کم اب بخواد قشنگ باشه توجه نخواد و خود بخود کیف اش را بکنیم. دیدم واقعیت را میگه.
اقای ستاریان منم این چند وقت که کم سعادت شدم گل های شمعدونی، جعفری، اطلسی یاپنی و ایرانی، ناز افتابی، همیشه بهار، پامچال، اهار، رز و یاس و... کاشتم. حالا باغچه های باغ قشنگند اما دو ماه دیگه خشگ و زرد و از حال رفته

بله خب اگر گلهای فصی یک ساله بکارید همینطوری میشه. باید گلهای چند ساله کاشت و برای تنوع هم از گلهای یکساله کمک گرفت.
من پیاز زنبق برده بودم و زمستونها خشک می شد اما بهار دوباره چنان سر بر می آورد و گل می داد که آدم حظ می کرد. نسترن رز انواع رونده ها مثل گلیسرین و یاس شیروانی و پیچ اناری و.. ارتانسیا و مگنولیا و ... تا دلت بخواد گیاهان و گلهای چند ساله داریم که یکبار بکاری و یک عمر حالشو ببری و فقط سالی یکبار کود و هرس بخواد و کندن علف و بیل زدن سالانه
البته گلهای آپارتمانی داستانش به قول شما فرق فوکوله

محمد مهدی دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 08:09 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
صبح تون بخیر
وااااااااااااااااااای اگه بخوام خاطرات گل و گیاه و دخت و درختکاری این یکی دو ماهم را براتون بگم.
اول از همه چون علاقه زیاد دارید این نکته را بگم. تو ایام عید عموم اومده بود عید دیدنی و گفت یه باغ ارزون برام پیدا کن میخوام عصرا بیکارم برم توش سرگرم باشم. بش گفتم به دردسرشث نمی ارزه فقط اگه میخوای سرگرم باشی از فردا صبح دو تا کلید باغ بهت میدم هر روز برو علف درار هرس کن و اونجا مشغول باش. ما از بس کارگرای بیعار و پر توقع اوردیم و پول خسته دیم. تو هر جلسه از خانواده فامیل دیدمش بهش گفتم فکرات را کردی میای یا نه؟ عروس و دامادا و بچه هاش میخندیدندحالا شما هم. اگه خیییییییییییلی مشتاقین بسم ا.... هر روز با درخت و گل و علف و شخم و کود و ....

سلام و عصر به خیر!
اینقدر به شما بگم که وقتی می رفتم شمال از ماشین پیاده نشده توی باغچه بودم تا برگردیم و این وسط اگر آبی غذایی می دادند می خوردم والا نه! وقتی هم می خواستم بخوابم به قدری کمر و دست و پاهام درد می کرد که ار خستگی زیاد و درد خوابم نمی برد اما اگر کار و زندگی نداشتم حاضر بودم هر روز اینطوری باشم

خب شما اول یک بیل بده تا منم بسم الله بگم و شروع کنم

بزرگ دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 07:07

سلام
چه کار خوبی کردید.خرید گل و گیاه همیشه به آدم روحیه میده.من خانمم همیشه به من میگه تو مطمئنی کشاورزی خوندی؟ پس چرا با گل وگیاه دشمنی؟ و این را برای آن می گوید که هیچ وقت برای خانه گلدان نخریدم.البته دلیلش اوایل کار بچه کوچک بود که چیزی از دستش در امان نبود و بعدا کسی که دایم به آن برسد و آخر کار.اینکه چون کار من فضای سبز بود و یکبند در پارک ها کار می کردم از هرچه گل و پارک بود فراری بودم. اما حالا که سن دارد بالا میرود کلا افکار و روحیه آدم تغییر می کند و تصمیم گرفته ام به زودی وارد گود شده و گلدانی چند برای خانه ابتیاع نمایم

سلام
خب با توجه به شغل شما این به نظرم تا حدودی طبیعیه. پدر مرحومم قناد و خشکبارچی بود و ما همگی از شیرینی و آجیل دلزده بودیم اما بالاخره مسقطی و راحت الحلقوم و باقلوا دوست داشتیم و از تخمه ژاپنی و آفتابگردون نمی گذشتیم.

تصمیم خوبی گرفتید قربان

ناهید دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 06:10

سلام سلام
صبح بخیرررررررر آقای ستاریان عزیز

به به چه هوای دل انگیزی همسفران خوبم

کوثرجوووووون بیدار شو

سلام و صد سلام
صبح شما هم بخیر و پر از شادی و نشاط
راستش از دیشب که این مطلب رو نوشتم هوا بقدری سرد شده که پنجره رو باز نکردم از ترسم کدوم هوای دل انگیز

کوثر خانم و خواب؟! ایشون الان میاد و مینویسه براتون که ناهارش رو هم درست کرده

یک سری به اینجاها بزنید به گمانم خواندنی هستند
http://nikolaa.blogfa.com/

و اینجا:
http://andoheravi.blogfa.com

و
http://farzandedarya.blogsky.com/1392/01/20/post-94/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد